صنعتی شدن کشورچین از سال ۱۹۵۰ در مقیاس قابل توجهی رخ داد. آغاز آن از سال ۱۹۵۳ بود که رهبر مائوتسه تونگ ‘برنامه پنج ساله را معرفی کرد. این طرح پنج ساله ارائه دهنده اولین کمپین گسترده کشور جمهوری خلق چین به سوی صنعتی شدن بود. مائو تسه دونگ کشاورزی و صنعت  را به عنوان پایه های هر گونه پیشرفت اقتصادی یا تقویت ملی پیش بینی می کرد. به این ترتیب جهش بزرگ به جلو به شدت متکی به آن بود و توجه را به این دو بخش برای ایجاد یک پایگاه اقتصادی قوی که تحولات بیشتر می تواند از آن سرچشمه گیرد، جلب کرد. 

از سال ۱۹۵۲ تا ۱۹۷۸ سرانه تولید ناخالص داخلی با نرخ متوسط ۳٫۶٪ رشد کرد و از تورم پیشی گرفت. یکی دیگر از روندهای جهش بزرگ به جلو، کاهش مداوم کسانی بود که در بخش کشاورزی به کار گرفته می شدند، چرا که بخش صنعتی رشد قابل ملاحظه ای کرده بود و نیاز به نیروی انسانی بیشتر داشت. علاوه بر این، با شروع تکیه شدیدتر چین به خروجی صنعتی، ارزش افزوده در تولید ناخالص داخلی در بخش کشاورزی نیز کاهش یافت و از ۷۰٪ در سال ۱۹۵۲ به ۳۰٪ در سال ۱۹۷۷ رسید. در این دوره زمانی چندین صنعت قابل توجه در داخل چین رشد قابل توجهی را در تولید سالانه خود تجربه کردند: تولید سالانه فولاد از ۱٫۳ میلیون تن به ۲۳ میلیون تن رشد کرد، زغال سنگ از ۶۶ میلیون تن به ۴۴۸ میلیون تن رشد کرد،و تولید برق از ۷ میلیون به ۱۳۳ میلیارد کیلووات ساعت افزایش یافت و تولید سیمان از ۳ میلیون به ۴۹ میلیون تن در سال افزایش یافت. در سال ۱۹۸۴ چهارده شهر بزرگ ساحلی به عنوان مناطق توسعه اقتصادی از جمله دالیان، تیانجین، شانگهای و گوانگ جو تعیین شدند که همگی مراکز بزرگ تجاری و صنعتی بودند. این مناطق قرار بود مبادلات تولیدی بین بنگاه های خارجی با فناوری پیشرفته و شبکه های بزرگ اقتصادی چین ایجاد کنند. چین به افزایش خود به عنوان یک قدرت صنعتی تا به امروز ادامه داده است. این کشور در حال حاضر قدرت صنعتی پیشرو در جهان است.